۲۷
فروردين ۹۳
امشب فیلمی که من هرشب به یمن تداعی چهره امیدم میدیدم به پایان رسید وسارا عاشقانه حبیبش رو نجات داد، اما هر دو مجبور شدند بار فراق بسیار طولانی رو به دوش بکشند تا اینکه بعد از سالها با آزادی حبیب، در زمستانی سرد، ناباورانه به هم رسیدن...
در تمام مدت تماشای این فیلم، من حبیب خودم رو در چهره حبیب سارا می دیدم و دلتنگیمو تسکین می دادم...
۹۳/۰۱/۲۷